برخی از مطالعات انجام شده در بازارهای مالی نشان میدهد، میانگین بازدهی سهام ارزشی ، سهامی با نسبت بالای ارزش دفتری به بازار) در مقایسه با سهام رشدی( سهامی با نسبت پایین ارزش دفتری به بازار بالاتر است. توجیه دلیل تفاوت بازدهی دو سهم فوق، عنوان کردند که بازده سهام اغلب به دو بخش جداگانه یعنی بازده نقدی ناشی از تقسیم سود و بازده ناشی از سود سرمایهای قابل تجزیه است.
آنها به تجزیه بازده ناشی از سود سرمایه ای به دو بخش جداگانه یعنی نرخ رشد ارزش دفتری و نرخ رشد ارزش بازار به دفتری به این نتیجه دست یافتند که بعد از شناسایی یک سهم به عنوان سهام ارزشی، نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به واسطه ی نگهداری و حفظ سود) تقریباً صفر است. بنابراین وجود نرخ بالای بازدهی ناشی از سود سرمایهای تقریباً بهطور کامل ناشی از رشد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری است. از سوی دیگر بعد از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، متوسط نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن کاهش یافته و در عوض نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام افزایش مییابد
مطلب دیگر که در این مطالعات قابل توجه به نظر میرسد، مسئله تعدیل و همگرایی نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را بعد از تشکیل پرتفوهای رشدی و ارزشی است. فاما و فرنچ ادعا نمودند، هیچ سهمی برای همیشه بهعنوان یک سهم رشدی یا ارزشی باقی نمیماند. بنابراین بهطور منطقی این انتظار وجود دارد که تحت تأثیر عوامل بازار و وجود شرایط رقابتی بین شرکتها، بازده سهام رشدی و ارزشی در طول زمان به هم نزدیک شود.
این در حالی است که برخی دیگر از مطالعات در انتقاد به نظر گفته شده، مدعی هستند که صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، از شرایط خاص نمونه در بازار سرمایه آمریکا نشئت میگیرند و نمیتوان این الگوهارا در خارج از بازار سرمایه آمریکا مشاهده کرد در عین حال پارهای از پژوهشهای انجام شده در بازار سرمایه ایران نیز نشان میدهد، برخلاف نتایج مطالعات فاما و فرنچ، سهام رشدی از متوسط بازدهی بالاتری در مقایسه با سهام ارزشی برخوردار بوده اند. بر همین اساس در این پژوهش هدف اصلی بررسی وجود رابطه بین نسبت ارزش بازار به دفتری و بازده کل، بازده ناشی از سود سرمایهای و بازده نقدی در دو نوع سهم ارزشی و رشدی و مطالعه روند بازدهی دو نوع سهم مزبور در طول زمان است.
مدل سه عاملی به منظور توجیه میانگین بازدهی سهام به صورت تک سهم یا سبد سهام پیشبینی میکند که بازدهی مورد انتظار یک سبد سهام پس ازکسر نرخ بازدهی بدون ریسک به وسیله ی حساسیت بازدهی سبد سهام نسبت به سه عامل زیر توجیه میشود:
بر این اساس، مدل سه عاملی ، اختلاف بین بازده مورد انتظار ازیک پرتفوی و بازده بدون ریسک را میتوان به سه عامل یادشده نسبت داد.
بازدهی مورد انتظار یک سبد سهام پس از کسر نرخ بازده بدون ریسک بهوسیلهی سه صرف بازار، اندازه و ارزش توجیه میشود. به اعتقاد فاما و فرنچ، مدل سه عاملی قادر است اکثر استثناهای تجربی مطرح در ادبیات قیمتگذاری داراییهای سرمایهای را تبیین کند.
بعد از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، متوسط نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن کاهش یافته و در عوض نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام افزایش مییابد. سؤالی که اینجا میتواند مطرح شود این است که به چه دلیل بعد از شناسایی یک سهم به عنوان سهم ارزشی، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن افزایش یافته و پس از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، نسبت مزبور کاهش مییابد؟
پاسخی که فاما و فرنچ به این سؤال میدهند این است که مؤسسات رشدی گرایش به سودآوری بالا و رشد سریع دارند، در حالیکه مؤسسات ارزشی از سودآوری و نرخ رشد پایینتری بر خوردارند. ترکیب سودآوری و رشد بالا با نرخ بازده مورد انتظار پایین موجب بالا برای سهام رشدی میشود. این در حالی (P/B) ایجاد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری P/B است که ترکیب سودآوری و رشد پایین با نرخ بازده مورد انتظار بالا به ایجاد نسبت پایین برای سهام ارزشی می انجامد. اما وجود شرایط رقابتی بین مؤسسات، باعث تحلیل پرتفوهای P/B سودآوری بالای سهام رشدی شده و این رویکرد باعث میشود که نسبت رشدی در سالهای بعد از شکلگیری آن روندی نزولی داشته باشد. برعکس نسبت مزبور در پرتفوی ارزشی در سنوات بعد از تشکیل آن میل به افزایش دارد.بهعبارت دیگر تجدید ساختار سهام ارزشی به بهبود سودآوری آن منجر شده و این موضوع به نوبهی خود موجبات کاهش نرخ سود مورد انتظار بازار را فراهم می نماید.
فاما و فرنچ تعدیل نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را که بعد از نامیدند. همگرایی باعث آن « همگرایی »تشکیل پرتفوی رشدی و ارزشی ایجاد میشد میشود هیچ سهمی برای همیشه بهعنوان یک سهم رشدی یا ارزشی باقی نماند. با وجود آنکه رشد ارزش دفتری سهام تا حد زیادی معلول سیاستهای تقسیم سود واحد تجاری است اما در عین حال آن به عواملی از قبیل سودآوری و فرصتهای رشد مؤسسه نیز بستگی دارد.
رفتارگرایانی عنوان میکنند، صرف ناشی ازنسبت رزش دفتری به قیمت بازار اگرچه ممکن است حقیقت داشته باشد اما عقلایی بهنظر نمی رسد. به اعتقاد این اندیشمندان، صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار نتیجه واکنش بیش از اندازه سرمایه گذاران است که سهام ارزشی را کمتر از واقع و سهام در حال رشد را بیشتر از واقع ارزش گذاری میکنند.
دلیل اصلی شکلگیری صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار بالاتر نتیجه توجه غیرعقلایی سرمایهگذاران به نرخ رشد گذشته شرکت است؛ به این معنی که سر مایهگذاران درباره شرکتهایی که در گذشته عملکرد خوب از خود به یادگار گذاشتهاند، خوشبین و درباره شرکتهایی که در گذشته عملکرد بد به جا گذاشته اند، بدبین هستند.
رفتارگرایان ادعا میکنند، سرمایهگذاران هرگز قادر بر درک مفهوم همگرایی نیستند. به نظر آنان سرمایه گذاران همواره از کاهش نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام رشدی (همگرایی منفی) و افزایش نسبت مزبور در رابطه با سهام ارزشی (همگرایی مثبت) شگفت زده اند. این الگوها، به ویژه صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، از شرایط خاص نمونه در بازار سرمایه آمریکا نشأت میگیرند و نمیتوان این الگوهارا در خارج از بازار سرمایه آمریکا مشاهده کرد.
شرکتهای رشدی در مقایسه با شرکتهای ارزشی بازده بالاتری داشته اند. همچنین نتایج بیانگر بالا بودن بازده شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک است. نتیجه دوم اینکه عامل اندازه شرکتها برای تشخیص سهام رشدی و ارزشی از یکدیگر، مناسب نیست و رابطه معناداری بین اندازه شرکت با سهام رشدی و ارزشی وجود ندارد
این روزها بحث پول الکترونیکی و ارزهای دیجیتال تبدیل به یکی از اخبار مهم اقتصادی شده و در صدر خبرهای مهم اقتصادی حتما خبری راجع به بیت کوین ها، بلاک چین و دادوستد با پول اکترونیکی دیده می شود. در دنیایی که همه تبادلات به سمت الکترونیکی شدن می رود، نمی توان انتظار داشت که شکل سنتی دادوستد همچنان به روند سابق ادامه یافته و تغییری در آن حاصل نشود.
در واقع با توجه به سرعتی که فضای مجازی و دنیای الکترونیکی در فضای داد و ستد و مبادله ایجاد کرده، ورود به این فضا برای تمام کشورها امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. ایران هم با توجه به نیاز به حضور فعال در مبادلات بین المللی و همچنین با وجود محدودیت هایی که به خاطر تحریم با آن ها دست درگریبان است، نمی تواند از قافله عقب بیافتد و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران هم در حال تولید ارزدیجیتال ملی است.
بیتکوین یک روش پرداخت دیجیتال است که بر مبنای رمزنگاری و با شبکهای از کامپیوترها ممکن میشود. بیتکوین ارزی نیست که بانک مرکزی داشته باشد و نقل و انتقالها با تایید در شبکه ممکن میشود.
هر بیتکوین زنجیرهای دیجیتال از سوابق تراکنش دارد (blockchain) که به صورت توزیعشده روی شبکه ذخیرهسازی و به روزرسانی میشود.
از آنجا که ارزهای رمزنگاری شده مانند بیت کوین ماهیت غیرمتمرکز دارند بنابراین برای کار کردن شبکهی آن نیاز است تا افرادی در سراسر دنیا در حیات این شبکه دخیل باشند و سرویس ها و خدماتی را در اختیار شبکه قرار دهند. افرادی که در این امر مشارکت میکنند قطعا بی نصیب نمیمانند و شبکه به پاس خدمات آنها پاداشهایی را در نظر گرفته است که در قالب ارزهای دیجیتالی اهدا میشود که این پاداشها به نوعی باعث تولید ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین و اتریوم و… میشود.
لغت ماینینگ (Mining) در ترجمه به معنی استخراج از معادن میباشد اما ارتباط آن با دنیای ارزهای رمزنگاری شده چیست و چرا از این کلمه استفاده کردهاند؟
دلیل استفاده از این کلمه این است که همانطور که میدانید استخراج در معادن کار سختی است و به تخصص نیاز دارد و فردی که این کار را انجام میدهد ممکن است به پاس زحمتی که میکشد طلا یا سنگ قیمتی پیدا کند (یا اصطلاحا آن را استخراج کند)، در دنیای ارزهای رمزنگاری شده نیز افرادی که سرویس یا خدمتی به شبکه ارائه میکنند، به پاس خدمتی که انجام میدهند پاداش دریافت میکنند. این پاداش در قالب ارزهای دیجیتالی است و میتوان گفت ارزهای دیجیتالی از این طریق تولید میشوند. به دلیل شباهت این فعالیت با معنای واقعی کلمهی ماینینگ، استخراج ارزهای رمزنگاری شده، ماینینگ نام گذاری شده است.
بعد از اینکه اصول اولیه بیت کوین را آموختید، گام بعدی این است که چگونه بیت کوین تهیه کنید.
بیت کوین یک دارایی است. همچنین همانطور که احتمالا میدانید این دارایی فیزیکی نیست و به صورت دیجیتالی منتقل میشود.
خرید بیت کوین از سایتهای فروشنده بیت کوین و یا بهطور مستقیم از طریق افراد دیگر انجام میپذیرد . شما می توانید با روشهای مختلفی مانند کارتهای اعتباری، حسابهای اینترنتی و یا حتی با سایر ارزهای دیجیتال، از سایتها یا افراد حقیقی، بیت کوین خریداری نمایید.
برای خرید بیت کوین فرایند زیر را باید در نظر بگیرید:
1- نصب کیف پول بیت کوین
2- پیدا کردن فروشنده معتبر بیت کوین (سایت یا فرد حقیقی)
3- انتقال پول به فروشنده و دادن آدرس کیف پول برای دریافت بیت کوینهای خریداری شده (بعضی از سایتها خودشان دارای کیف پول هستند)
4- انتقال بیت کوین از فروشنده به کیف پول شما
میلیون نفر از مردم جهان از کیف پولهای دیجیتالی استفاده میکنند، اما سردرگمی های زیادی در رابطه با این کیف پولها در میان جامعه ارزهای دیجیتال وجود دارد. برخلاف کیف پولهای معمولی، کیف پولهای دیجیتالی هیچ مقدار ارز فیزیکی را در خود جای نمیدهند. در واقع ارزهای دیجیتالی در هیچ کجا و به هیچ صورت فیزیکیای نگهداری نمیشوند. تمام اطلاعات موجودیت آنها و تراکنشها بر روی بلاک چین ذخیره میگردد.
کیف پولهای ارزهای دیجیتالی معمولاً نرمافزارهایی هستند که کلیدهای عمومی و خصوصی شمارا در خود نگهداری میکنند و در واقع رابط میان شما و بلاک چینهای مختلف هستند؛ از همین رو کاربر میتواند مقدار ارز موجود خود را بررسی کند، پول ارسال یا دریافت کند و دیگر عملیاتهای مرتبط را با آن به انجام برساند. وقتیکه فردی به شما بیت کوین یا هر نوع ارز دیجیتالی دیگر میفرستد درواقع مالکیت این ارزها را به کیف پول شما انتقال میدهد. بهمنظور ارسال ارز دیجیتال، کلیدهای خصوصیای که در کیف پول شما ذخیرهشدهاند باید با آدرسهای عمومیای که به ارزهای شما مرتبط است همخوانی داشته باشند. در این میان هیچگونه انتقال فیزیکی از ارزها صورت نمیپذیرد. تراکنش بهصورت گزارشی از تراکنش بر روی بلاک چین انجام میشود و شما آن را در تغییر ماندهحساب ارزهای دیجیتالی خود در کیف پولتان مشاهده میکنید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ارز دیجیتال با 2 ویژگی به خصوصی که دارد ابزاری کاملا متناسب با دور زدن تحریم ها محسوب میشود. اما متاسفانه بانک مرکزی و وزرات ارتباطات در طراحی رمز ارز ملی کم کاری و امروز و فردا می کنند.
دو ویژگی مهم بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال که وجه تمایز آنان با ارزهای سنتی رایج جهانی همچون دلار و یورو است:
انتشار غیرمتمرکز: آن است که موجب شده هیچ نهاد بهخصوصی از جمله بانکهای بزرگ کشورها و دولتها نتوانند کنترل شبکه بیت کوین را به دست بگیرند و مبادلات در آن فارغ از مسائل دیپلماتیک است. اما با این حال بیت کوین میتواند برای پرداخت هزینه کالاها و خدمات مختلف بهصورت الکترونیکی مورد استفاده قرار بگیرد و در اینخصوص همچون دیگر ارزهای سنتی نظیر یورو و دلار و حتی ریال عمل میکند که بهصورت مجازی و اینترنتی نیز میتوان از آن برای خرید محصولات بهره گرفت
ناشناس بودن معامله کنندگان: ویژگی بعدی که بیت کوین را خاص می کند پنهان بودن هویت خریداران و فروشندگان رمز ارز ها هست که توانایی ردیابی و رصد را برای نهادها و سازمان ها غیرممکن می کند. موضوع نظارتپذیری در بلاک چین در شرایطی که حتی برای ایجاد یک صرافی باید اساسنامه و مجوز بانک مرکزی را اخذ کند اما ارزهای دیجیتال مشمول چنین مجوزها و اقداماتی نمیشوند.
این دو ویژگی باعث شده ارزهای دیجیتال ابزاری مناسب برای دور زدن تحریم های بین المللی و ایجاد یک کانال ارزی غیرشفاف برای انجام مراودات مالی خارجی و دریافت ارز حاصل از فروش نفت باشد.
اسفند 96 بود که جناب آقای آذری جهرمی خبر طراحی پایلوت رمز ارز دیجیتالی ملی و ایرانی توسط بانک وابسته به این وزارتخانه یعنی پست بانک خبر داد ولی تاکنون پس از حدود 2سال هیچ خبری از طراحی توسط این بانک نشده است. با پیگیری های به عمل آورده گویا ناتوانی علمی و فنی مجموعه وزراتخانه ارتباطات باعث به تعویق افتادن و عدم طراحی این ابزار دور زدن تحریم ها شده است.
وزیر ارتباطات در اردیبهشت سال گذشته با تاکید بر قابلیت دور زدن تحریم با فناوری بلاکچین گفته بود: غیرمتمرکز بودن و عدم نظارت هیچ نهاد رگولاتوری مالی بر ارزهای مجازی از جمله خصوصیات پولهای دیجیتالی است؛ تمامی رمز ارزها قابلیت دور زدن تحریم دارند چرا که تحت نظارت رگولاتور مالی ایالاتمتحده آمریکا نیستند و این مساله در ارز مجازی ملی نیز طبیعتا وجود دارد. اما در مرداد ماه سال گذشته وزیر جوان ارتباطات توپ را در زمین بانک مرکزی انداخت و گفت: در حوزه ارزهای رمزنگار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تصمیم گیر نیست و تمامی مباحث این حوزه به بانک مرکزی مربوط میشود اما وزارت ارتباطات در این حوزه در حال پژوهش و فعالیتهای آزمایشگاهی است تا بتواند از بستر بلاک چین و رمز ارزها استفاده کند.
قبل از جنگ جهانی اول، بانکهای مرکزی هر کشور پول خود را بر حسب مقدار معینی طلا تعریف می کردند و ملزم به خرید و فروش هر مقدار طلا با نرخ تعییین شده بودند. اما ذخایر طلای کشورها محدود بود، بنابراین پول کاغذی پا به میدان گذاشت. عرضه و رونق پول کاغذی تورم و بی ثباتی سیاسی را به دنبال داشت بنابراین نظارت های ارزی را می طلبید .
در جولای 1944 جنگ جهانی دوم پایان یافت. قرارداد برتون وودز ) نظام پایه طلا _ارز( دلار آمریکا را به عنوان یک پول و ذخیره بین المللی برگزید )در واقع دلار فرزندی است که بعد از جنگ جهانی دوم متولد شد). بر اساس این قرارداد ایالت متحده آمریکا قیمت دلاری هر اونس طلا را در سطح 35 دلار تثبیت کرد و پولهای سایر کشورها با نرخ ثابتی نسبت به دلار تعریف شدند .
انتظار کاهش یا تضعیف ارزش دلار آمریکا در مواجه با کسری تراز پرداخت در اوایل1971 از دلایل فروپاشی نظام برتون وودز بود. این مساله منجر به خروج وسیع سرمایه از آمریکا شد به طوری که نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا قابلیت تبدیل دلار به طلا را لغو نمود .قابل ذکر است وقتی ارزش پول یک کشور کاهش پیدا کند صادرات آن افزایش و واردات آن کاهش می یابد و از این طریق کسری تراز پرداخت ها از بین می رود به تبع این امر اقتصاد قوی می شود، بیکاری در اقتصاد پایین می آید و نرخ رشد اقتصادی و فعالیت اقتصادی بالا خواهد رفت . از آنجا اقتصاد های ملل مختلف در جهات گوناگونی حرکت کردند و یک سری تعدیلات لازم بود . محدودیتهای ورود و خروج سرمایه توسط بیشتر کشورها حذف شدند.
شرکت کنندگان اصلی بازار ارز برای تعدیل کردن نرخهای ارزشان بر اساس ارزشهای مورد انتظارشان آزاد گذاشته شدند (نظام نرخهای شناور ارز) قابل ذکر است در نظام شناور ارز، عرضه و تقاضا، تعیین کننده قیمت ارز می باشد. بنابراین افزایش عرضه یا کاهش تقاضا یک ارز در بازار موجب کاهش قیمت و افزایش تقاضا یا کاهش عرضه موجب افزایش قیمت ارز مورد معامله می شود.
بانکها که می خواستند برای خدمات دهی به مشتریانشان حداکثر بهره وری را از شناور بودن نرخ ارزها به دست آورند فعالانه به تجارت با یکدیگر پرداختند و در نتیجه بازار بین بانکی(interbank) ایجاد شد .
در حال حاضر بازار ارز که ارزش معاملات آن روزانه بالغ بر 1.5 تریلیون دلار می باشد، هر فرصت سرمایه گذاری در هر بازاری را کوچک جلوه می دهد . بنابراین ضرورت دارد به این بازار توجه گردد. برای رسیدن به درجه بالایی از توسعه یافتگی ،اقتصاد دانان توسعه ،عقیده دارند که سرمایه گذاری و انباشت سرمایه باید بگونه ای در راستای تولید در اقتصاد انجام گیرد تا اقتصاد کشور در مسیر رشد پایدار اقتصاد حرکت کند ،اما در این میان تغییرات نرخ ارز می تواند بر مبادلات تجاری تاثیر خاصی گذارد در چند سال گذشته به دلیل نوسانات زیاد حاصل از تغییرات نرخ ارز سبب شده تا سرمایه گذاران به فکر سرمایه گذاری در بازار ارز شوند و از تغییرات سریع ارزها و اختلافات میان آنها بهرهمند شوند .بنابراین مقوله جدیدی به نام بازار فارکس شکل گرفته است که سرمایه گذاران تمایل به سرمایه گذاری در این بازار دارند و یکی از عوامل ترغیب کننده سرمایه گذاران، درصد بازده بالای این سرمایه گذاری می باشد.
بازار فارکس (فارکس اصطلاحی است لاتین بر گرفته از دو کلمه Foreign Exchange که به معنی تبادل ارزهای خارجی می باشد) ، در سال 1971 ، وقتی نرخهای خرید و فروش ارزها تحت نظام شناور ارز درآمدند، ایجاد شد . بازار فارکس ) خرید و فروش ارز(بزرگترین بازار در جهان می باشد، ارزش معاملات روزانه این بازار بالغ بر 1.5 تریلیون دلار است که در قیاس با گردش 10 بیلیون دلاری بازار سهام آمریکا حجم معاملات بسیار بیشتری را شامل می شود . بازار فارکس مکان مرکزی سازمان یافته ای ندارد، در این بازار معاملات ارزی از طریق کامپیوتر و تلفن از جای جای مختلف این کره خاکی انجام می شود در مقابل دلار خرید و فروش می شوند
تا سال 1998 این بازار به بانکها و موسسات بزرگ اختصاص داشت که به خرید و فروش ارزهای مختلف بین خودشان به منظور کسب سود های عظیم اقدام می نمودند . بزرگترین، کاراترین و پویاترین بازار مالی در جهان با گردش مالی روزانه 1.5 تریلیون دلار (سی برابرحجم معا ملات روزانه بازار سهام و اوراق قرضه و خزانه داری امریکا)
فارکس خرید یک ارز و فروش ارز دیگر در یک بازار over the counter (بازاری که مکان فیزیکی ندارد) می باشد که ارزها به صورت جفتی معامله می شوند مانند: (EUR/USD)
حجم عظیمی از این معاملات ارزی به جای نقل وانتقال واقعی ارز,ازطریق بدهکار و بستانکار کردن حسابهای بانکی انجام می شود. با توجه به اینکه همه ملل بسوی جهانی سازی اقتصاد پیش می روند و همه فعالیتهای اقتصادی نهایتا باید به پول برگردانده شوند فعالیت این بازار ادامه خواهد یافت و هرگز متوقف نمی شود! نخستین خشت تجارت با انجام اولین معاملات پایاپای بر زمین خاکی نهاده شد . با گذ شت زمان مشکلات موجود از جمله حمل و نقل کالا موجب شد که این روش به معاوضه کالا با اشیا قیمتی نظیر طلا و نقره تبدیل شود و این پایه ای شد برای ضرب سکه . روند تبادلات تا جایی پیش رفت که در قرون وسطی منجر به چاپ اسکناس شد . اما مشکل موجود در این زمینه ، انتخاب پشتوانه مناسب برای چاپ اسکناس بود . اساس کار بر این بود که به ازای میزان طلایی که هر کشور داشت ، میتوانست اسکناس چاپ کند و هر شخص می توانست در ازای اسکناس از بانک طلا دریافت کند . اگر در یک زمان مراجعه کنندگان زیادی تقاضای تبدیل اسکناس به طلا می کردند، خزانه تخلیه شده و میزان تورم افزایش می یافت.
بزرگترین مشکلات سیستم ( طلا پشتوانه پول) همین عدم کتنرل پول بود . استاندارد تبادلات ارزی در این زمان توسط نماینده ارشد سیستم اقتصاد بین المللی تعیین می شد و بدین طریق ارزهای مختلف ارزش گذاری می شدند . به عبارتی نرخ طلا ،موجب افزایش یا کاهش نرخ ارزهای مختلف می شد. به دلیل مشکلات فراوان این سیستم ، در جولای1944 ، کشورهای متحد شامل آمریکا ،برتانیا ی کبیر و فرانسه طی کنفرانسی که در برتون وودز معروف شد ، یک ارز مشترک که دلار بود انتخاب و ارزهای دیگر بر حسب دلار ارزش گذاری شدند
برای مشخص کردن ارزش دلار از طلا استفاده می شد ، بدین صورت که ارزش هر اونس طلا 35 دلار تعیین شد .این پیمان باعث یک قطبی شدن اقتصاد جهانی شد . در این پیمان کشورهای عضو پذیرفتند که محدوده تغییر ارزش ارزهای خود را در صد مشخصی ( کمترازده درصد (در نظر بگیرند و تغیرات بیشتر از محدوده را مهار کنند . این سیستم تا سال 1967 استفاده می شد تا این که در این سال شخصی به نام پرو فسور( میلتون فریدمن) به بانک شیکاگو مراجعه کرد و زمانیکه ارزش پوند کم شده بود در خواست وام پوند کرد.
به عبارتی وی در نظر داشت که از افزایش نرخ پوند استقاده کرده و سود ببرد) یک موقعیت (BUEاما بازار جهانی و تبادلات ارزی باعث شد که رفته رفته پیمان برتون وودز اعتبارخود را از دست بدهد و در سال 1979 کمیته اقتصادی اروپا سیستم جدیدی با نام سیستم مالی ارو پا که باعث ثبات ارزهای اروپای می شد ، ارائه کرد .
این پیمان در سال 1990 با تلاش تعدادی از کشورهای اروپایی در جهت ارزش گذاری ارزهای خود به طور کلی نقض شد و به دنبال این روند کشورهای اروپایی در سال 1991 در ما ستریخ برگزار کردند که طی آن یک ارز انتخاب شد . طبق پیمان ماستریخ یورو به عنوان ارز مشترک کشورهای عضو اتحادیه اروپا تعیین شد . بدین شکل تک قطبی بودن دلار به نوعی حذف شد . در سال 2002 یورو رسما وارد تجارت جهانی شد و معاملات جهانی بر حسب یورو به دلار انجام گرفت . در حال حاضر ، دلار و یورو در کنار ارزهای قدرتمند دیگر همچون پوند ، ین ، فرانک و ... بازار تبادلاتی را شکل داده اند که باعث معاملات روزانه به ارزش 1.6 تریلیون دلار شده است . این بازار ، بازار فارکس است .
فارکس اختصار ارز خارجی است و یک ارز جهانی بین بانکی یا بازار بین معامله گران است که در آن از سیستم نرخ ارز های شناور استفاده می شود . اکثر مردم دانش کمی در مورد فارکس دارند . فارکس بزرگترین بازار سرمایه گذاری جهان با تعداد تقریبی 1.5 الی 2 تریلیون دلار در روز است. بعضی افراد برآورد می کنند که با مبادلات نیویورک 2تا 3 ماه تجاری طول می کشد که معادل یک روز کاری در فارکس است.
بازار فارکس بازار بسیاز بزرگی است که افراد زیادی در آن شرکت می کنند که نه تنها یک بازیگر بلکه حتی یک دولت بزرگ نیز نمی تواند کاملا کنترل مسیر و جهت طولانی مدت بازار را کنترل کند . بنابراین تعدادی از متخصصان از فارکس بعنوان " بهترین و سطح بالاترین زمین بازی " یاد کرده اند .
در شرح تجارت " فارکس " کلمه بازار کلمه گمراه کننده ای است . تجارت فارکس بین صدها بانک بزرگ است که معاملات کمپانیهای بزرگ و دولتها را انجام می دهد .
این موسسات مکررا" نرخ ارز ها را در اختیار یکدیگر و بازار گسترده تر قرار می دهند. آخرین نرخ اعلام شده یکی از این بانکها ، آخرین نرخ بازار برای آن ارز است . معاملات از طریق اینترنت بوسیله تلفن واز طریق ترمینالهای کامپیو تر در صد ها نقطه از جهان انجام می شود
اولین جلسه که جلسه توکیو است هر هفته صبح دوشنبه در منطقه آ سیا – اقیانوسیه که نیمه شب شنبه در آ مریکا ست شروع می شود . معاملات همچنان بدون وقفه انجام شده و به سمت لندن و نیویورک حرکت می کند تا بازار در بعد از ظهر جمعه بسته شود .
برای اکثر کارگزاران آن لاین 4 جفت ارز مهم وجود دارد که تقریبا سریع ترین نقدینگی را ارائه می کنند .
یورو / دلار آ مریکا
دلار آمریکا / ین ژاپن
پوند ا نگلیس / دلار آ مریکا
دلارآمریکا / فرانک سوئیس
زیبایی تجارت فارکس به صورت انفرادی آن است که، یک فرد می تواند به صورت موقتی ویا مدت زمان طولانی معامله کند . آ نها می توانند از استراتژیهای طولانی مدت برای معاملا ت خود استفاده کنند که در این استراتژیها یک یا دو بار در روز باید بازار را چک کنند یا اینکه می توانند از متدهای کوتاه مدت که نیاز به بر رسی بازار تنها برای چند ساعت در روز دارد استفاده کنند
برای معاملهگرانی که سرمایهی اندکی دارند، معاملات روزانه در تعداد محدود روش خوبی برای ورود به بازار فارکس است. کسانی که چشمانداز بلندمدت و سرمایهی بیشتری دارند، استراتژی «کری ترید» جایگزین بهتری است.
در هر دو روش معاملهگر باید زمانبندی درستی داشته باشد زیرا زمانبندی عنصر کلیدی مدیریت پورتفولیو است. همچنین مانند هر معامله و سرمایهگذاری دیگری معاملهگر باید به خوبی ویژگیهای شخصیتیاش را بشناسد تا بتواند جلوی تصمیمهای احساسی و غیرمنطقیاش را بگیرد. همیشه بر مبنای منطق و قضاوت درست اقدام کنید.
شاخصهای بورس در واقع معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف، ارزیابی و حتی با کمک روشهای نموداری روند آینده بورس را پیشبینی کرد.بنابراین طبیعتا با توجه به نقش بسیار مهمی که شاخصهای بورس، در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکنند، نوسانات شاخصها نیز برای سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. شاخصهای بورس، انواع مختلفی دارند که هر کدام، وضعیت بورس را از جنبه خاصی نشان میدهد، بنابراین سرمایهگذاران در تحلیل شاخصهای بورس باید به کارکرد هر شاخص توجه کافی داشته باشند.
بارها دیده شده که معاملات بلوکی روی تابلو اصلی در سهام شاخص ساز منجر به جهتدهی شاخص کل شده است، از این جهت نمیتوان با مشاهده وضعیت شاخص کل به وضعیت کلی بازار پیبرد. به همین دلیل از سال 1393 شاخص هم وزن در اختیار فعالان بازار سرمایه قرار گرفته است، افراد میتوانند با استفاده از آن با دقت بیشتری نسبت به ورود و خروج نقدینگی و وضعیت کلی بازار تصمیم گیری کنند. برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه اعتقاد دارند شاخص کل معیار مناسبی برای ارزیابی شرکتهای بورسی و نشان دهند? برآیند عمومی تغییرات بازار سهام نیست. ب طوری که شاهد آن هستیم بازار سهام در وضعیت کاهشی است، اما با افزایش قیمت یک سهم بزرگ شاخص سبز می شود!
برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه کمپین "جایگزینی شاخص هم وزن به جای شاخص کل"را تشکیل دادهاند و خواستار این هستند که اطلاعات تاریخی شاخص هم وزن به روزرسانی شود شاخص هم وزن نشانگر دقیقتری برای تغییرات بازار سهام است باید به عنوان شاخص اصلی بازار در نظر گرفته شود.
شاخص هم وزن از تاریخ 5 اسفند 93 توسط سایت مدیریت فناوری بورس در دسترس کاربران قرار گرفته است. این شاخص پس از درخواست فعالان بازار سرمایه مبنی بر واقعی نبودن شاخص کل طراحی و محاسبه شد. در این شاخص کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند. در واقع 5 درصد نوسان مثبت یک شرکت کوچک به اندازه 5 درصد نوسان مثبت بزرگترین شرکت بورس در این شاخص تاثیرگذار است.
در واقع در شاخص کل هم وزن شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است.
شاخص قیمت نیز یکی از اصلیترین شاخصهای بورس است. این شاخص بیانگر روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است و برخلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها در این شاخص لحاظ نمیشود. مثلا اگر شاخص قیمت بورس در مدت یکسال 20 درصد رشد داشته باشد، به این معنی است که سطح عمومی قیمتها در بورس نسبت به یکسال گذشته به طور متوسط 20درصد رشد داشته است. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل این است که در شاخص قیمت، فقط قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد محاسبه قرار میگیرد، در صورتی که در شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها هم در محاسبه شاخص لحاظ میشود. در این شاخص نیز مثل شاخص کل، وزن شرکتها در تاثیر آنها بر شاخص قیمت اهمیت دارد، یعنی هرچه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص قیمت نیز بیشتر است.
پیش از آنکه درباره «شاخص سهام آزاد شناور» توضیح دهیم، لازم است مفهوم «سهام شناور آزاد» را مرور کنیم. سهام شناور آزاد(Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میشود که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام هستند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشد. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت کنند. برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران، بررسی و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاه مدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ کنند. به عنوان مثال سهام شناور آزاد شرکتهای مخابرات ایران و فولاد مبارکه به ترتیب برابر با پنج درصد و 24درصد است.
شائبهای که همواره از دستوری شدن بازار و بهره برداریهای خاص شاخص کل وجود دارد این است که معاملات هماهنگ شده بلوکی در سهامی که بزرگ بوده و بیشترین تاثیر را در شاخص کل دارد باعث میشود تا کلیت بازار بصورت تصنعی مثبت گزارش شود به طوری که در شاخص هم وزن این امکان وجود ندارد تنها با معاملات مثبت تعدادی سهام انگشت شمار کلیت بازار مثبت ارزیابی می گردد.
با همه این موارد شاید پیشنهادی که بیشتر مورد توجه اهالی بازار بوده است قرار گرفتن شاخص هم وزن بعنوان شاخص اصلی ارزیابی بازار و شاخص کل بعنوان شاخص جانبی باشد.
شاخص هم وزن پس از رونمایی با 10 هزار واحد در میانهی اسفند 93 توانسته تا به امروز نزدیک به 77 درصد رشد داشته است و به رقم 17700 واحد برسد به طوری که در مدت مشابه همان سال شاخص کل تنها 29 درصد افزایش را ثبت کرده است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه از رونمایی شاخص هم وزن بیش از دو سال و 6 ماه میگذرد، داده و اطلاعات کافی جهت تحلیل پذیر بودن این شاخص فراهم گردیده است با توجه به این موضوع فرصت مناسبی ایجاد شده تا سازمان بورس با این تغییر مختصر نسبت به تمامی حواشی پیرامون بلوکزنی و شاخص سازی پایان دهد. علاوه بر این نگاه بیرونی به بازار نیز واقعیتر شده و اینگونه استنباط نمیگردد که سرمایهگذاران در بورس همگام با شاخص کل بایستی بازدهی کسب کنند.
در این دو سال روزهای منفی فراوانی در بازار سرمایه تجربه و شاهد بودهایم، حتی تا 70 درصد نمادها معاملات منفی را سپری میکردند اما شاخص کل با نوسان مثبت به کار خود پایان داده بود و همچنین برعکس این موضوع نیز صادق است. به گونهای که اکثر نمادهای بازار معاملات مثبت را تجربه کردهاند اما شاخص عددی منفی را نمایش می داد. این تناقضات از هر دو سو باعث تاثیرات روانی منفی بر ذهن معامله گران شده و خصوصاً در روزهای منفی بازار ناراحتی آنان را دوچندان میکند چه بسا منجر به عدم تمرکز و اخذ تصمیمات اشتباه در معاملات افراد گردد.
امیدوارم مسئولان ذی ربط در راستای استاندارد شدن قوانین بازار سرمایه رفتن به سوی پیاده سازی سازوکار بین المللی در نهاد های مالی این تغییرات نه چندان دشوار را به زودی اعمال کرده و گامی مثبت در جهت بهبود شرایط بازار سرمایه بردارند.
انتخاب سهم مناسب همواره به عنوان یکی از دغدغه های سرمایه گذاران مطرح بوده است و عموم سرمایه گذارن به هنگام ورود به بازار سرمایه با این مشکل مواجه می باشند و همواره به دنبال راهکارهای مناسب برای انتخاب و خرید یک سهم در قیمت مناسب می باشند. به طور کلی هر سرمایه گذاری در تحلیل و انتخاب یک سهم مناسب برای خرید باید یک سری فاکتورها و مولفه هایی را مد نظر قرار دهد که غالب سرمایه گذاران به آن توجهی ندارند. موضوعاتی که ممکن است برای هر سرمایه گذاری بدیهی باشد ولی به وقت عمل هیچگاه از آن استفاده نمی شود که این به مرور زمان به صورت عادت درآمده و به عنوان یک نقطه ضعف برای سرمایه گذار محسوب می شود.
باید توجه داشت که هیچ سیستم خطاناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصل بدان معنا نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش دهید. در زیر استراتژی های انتخاب سهم را مورد بررسی قرار می دهیم:
تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارشها مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطه است. هنگامیکه این تحلیل در بازارهای فیوچر و فارکس به کار میرود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت است. وقتی سهام، قراردادهای آتی یا ارز مورد تحلیل بنیادین قرار میگیرد دو رویکرد اساسی وجود دارد: تحلیل پایین به بالا و تحلیل بالا به پایین. این عبارات جهت تمیز دادن چنین تحلیلهایی از سایر تحلیلهای سرمایهگذاری نظیر تحلیلهای کمی و تکنیکی است. تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات و دادههای گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام میپذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد.
1- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
2- برآورد عملکرد تجاری
3- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
در تحلیل بنیادین اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شدهاست. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش بینی بازار میپردازد. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. پایه نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانگیرتر است و معمولاً همراه با جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن میگردد.
این تحلیل که گاها بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود شامل نگاه کلی و ذهنیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل: مدیریت، فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد، صنعت و رقابت می باشد.
این استراتژی در واقع انتخاب سهم هایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار ارزان به فروش میرسد و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقد را زیر نظر دارد
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل باالیی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطالق می گردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
سرمایه گذاری دربازار سهام نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس میزان سرمایه، دوره سرمایه گذاری، بازده انتظاری و ریسک پذیری سرمایه گذار است. اولین گام در اجرای استراتژی مذکور شناسایی سهام شرکتها با استفاده از روش های حرفه ای تجزیه و تحلیل مالی و اقتصادی است. با وجود پیچیدگی این روش ها، معیارهای معینی برای بررسی اولیه سهام شرکت ها وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می گردد
اولین گام سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، انتخاب صنعتی است که با توجه به تحوالت کالن اقتصاد داخلی و بین المللی دارای بیشترین پتانسیل رشد است. میزان رقابت و یا انحصاری بودن، سهولت ورود رقبای جدید، دسترسی به مواد اولیه و بازار محصول از جمله مواردی هستند که سودآوری شرکت ها در هر صنعت را تحت تأثیر قرار می دهند. در انتخاب صنعت باید به نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای آن صنعت توجه داشت.
مبلغ سود خالص در صورت سود و زیان الزامأ بیانگر همان میزان نقدینگی در شرکت نیست. وضعیت نقدینگی شرکت در »صورت جریان وجوه نقد« منعکس می شود. این صورت مالی منابع و مصارف وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی شرکت را نشان می دهد که تغییرات وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی از اهمیت ویژه برخوردار است. مقایسه مانده وجوه نقد در پایان دوره با سود خالص اعالمی در همان دوره توانایی شرکت در پرداخت سود تقسیمی پیشنهادی را مشخص میکند.
سودآوری در هر دوره مالی در »صورت سود و زیان« شرکت و با رقم سود خالص نمایش داده میشود که شامل دو بخش سود عملیاتی و غیر عملیاتی است. بخش عملیاتی شامل، ً درآمدها و هزینه هاییست که مستقیما با عملیات شرکت در ارتباط هستند. سود خالص بیشتر یعنی جذب باالتر، اما بهتر است به هماهنگی رشد سود خالص با سود عملیاتی، روند سودآوری در سالهای قبل و امکان تداوم آن در سال های آتی نیز توجه کرد. شرکتها موظفند برای سال مالی آتی صورت سود و زیان برآوردی خود را ارئه کنند.معموال در این گزارش برآورد سود هر سهم و سیاست تقسیم سود پیشنهادی نیز اعالم میشود. با بررسی میزان انحراف سود واقعی از مقادیر برآوردی در گذشته، میتوان نسبت به پیش بینی های شرکت اطمینان حاصل کرد
دارایی های هر شرکت از محل بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام ٌتامین می شود. سهم باالی بدهی ها، در کسب دارایی ها، ریسک باالی شرکت را نشان می دهد که با کوتاه تر شدن دوره سررسید بدهی ها ریسک شرکت بیشتر می شود. توصیه می شود برای اطمینان از توانایی پرداخت تعهدات کوتاه مدت، دارایی هایی که در عملیات جاری شرکت استفاده شده و در کمتر از یک سال قابل تبدیل به نقد هستند (دارایی های جاری) مورد بررسی قرار گیرند.
نقد شوندگی سهم:
نقدشوندگی به سهولت خرید و فروش سهم در کمترین زمان، بدون تغییر قابل مالحظه در قیمت آن اشاره دارد. افزایش قدرت نقدشوندگی، کاهش ریسک سهم را به همراه دارد. تعداد روزهای فعال نماد معامالتی، تعداد خریداران و حجم معامالت روزانه، درجه نقدشوندگی سهم را نشان می دهد
این نسبت در ساده ترین روش قیمت گذاری سهام شرکت ها در بازار به کار می رود. حاصلضرب سود برآوردی در این نسبت، قیمت تقریبی هرسهم در بازار را نشان می دهد. باال بودن این نسبت بیانگر خوش بینی بازار به آینده شرکت بوده و تا زمانی که عموم سرمایه گذاران به قابلیت سودآوری شرکت اطمینان داشته باشند این نسبت باال خواهد ماند. هرگاه شرکت انتظارات آتی را محقق و سود خود را تثبیت کند، نسبت E/P آن تعدیل میشود. البته باید توجه داشت که بالا یا پایین بودن این نسبت به تنهایی نمیتواند معیار تصمیم گیری قرار گیرد و باید با متوسط صنعت و سایر شرکت های مشابه مقایسه شود.
بخشی از سهام شرکت است که در اختیار سهامداران غیر راهبردی قرار داشته و احتمال عرضه آن در بازار زیاداست. این دسته از سهامداران قصد نگهداری سهام جهت مشارکت در مدیریت شرکت را ندارند. هرچه درصد سهام شناور بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معامالت و در نتیجه قدرت نقدشوندگی سهام افزایش خواهد یافت
معموال شرکت ها با سود تقسیمی باالتر جذابیت بیشتری برای سرمایه گذاران دارند. طبق قانون تجارت سود قابل تقسیم عبارتست از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیان انباشته، اندوخته قانونی و اندوخته های اختیاری بعالوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است. بنابراین ممکن است شرکت حتی با وجود سود خالص نتواند سودی را در مجمع تقسیم کند. عالوه بر مبلغ پرداخت سود، زمان پرداخت نیز اهمیت دارد. طبق قانون تجارت، شرکت ها باید سود تقسیمی مصوب را ظرف 8 ماه پس از برگزاری مجمع عمومی پرداخت کنند. برخی شرکتها برای حفظ نقدینگی در داخل شرکت، پرداخت سود را تا زمانیکه امکان پذیر است به تعویق می اندازند. با بررسی سابقه شرکت می توان به شناختی در رابطه با زمان پرداخت سود توسط آن شرکت دست یافت.
هسته اصلی تصمیم گیری در شرکت اعضای هیئت مدیره هستند که توسط سهامداران تعیین میشوند. هرچه درصد بیشتری از سهام شرکت در اختیار یک گروه خاص باشد، بر انتخاب هیئت مدیره و یکپارچگی آن تاثیر بیشتری دارد، بطوریکه می توان تصمیمات شرکت را تابعی از سیاستهای آن گروه دانست. گاهی دو گروه از سهامداران به دلیل نفوذ یکسان در هیئت مدیره برای کسب یک کرسی بیشتر با جمع آوری سهام در بازار با یکدیگر به رقابت پرداخته و باعث افزایش قیمت می شوند. همچنین در برخی مواقع سهامداران عمده به عنوان حامی سهم عمل کرده و روند قیمتی آن را در شرایط نامطلوب کنترل و سهامداران خرد را از زیان های سرمایه ای حفظ می کنند. اطالع رسانی: اتخاذ تصمیم صحیح مستلزم در اختیار داشتن اطالعات دقیق و بموقع است. سرمایه گذاران باید سهم شرکتی را انتخاب کنند که از شفافیت اطالعاتی برخوردار بوده و از نظر اطالع رسانی دارای عملکرد مناسبی باشد. عدم اطالع رسانی مناسب و بموقع باعث قوت گرفتن شایعات و نوسانات شدید قیمتی می شود.
منظور از واژه نوسان در واقع همان تغییرات قیمت سهام است که در بازههای زمانی مختلفی ایجاد میشود. از آنجایی که در بازار بورس شاید بتوان بیشترین دفعات تغییرات قیمتی را نسبت به بازارهای دیگر مشاهده نمود، معمولاً تغییرات قیمتی در واحد زمان مورد بررسی بسیاری از افراد قرار میگیرد.
نوسانگیری یک نوع استراتژی معاملاتی محسوب میشود. در بازار بورس به نوسانگیری، سفتهبازی نیز میگویند.
یکی از تکنیک های خوبی که برای انتخاب سهم برای نوسان گیری کاربرد دارد استفاده از نسبت ATR است. برای تایم فریم های مختلف این عدد قابل دستیابی در نرم افزارهای مختلف است. ATR که میانگین تغییرات قیمت در یک دوره مشخص است مخفف Average True Range می باشد.
در حال حاضر سهم های بنیادین مثل فلزها، معدنی ها، و سهم های وابسته به دلار که صادرات غیر نفتی دارند با پتانسیل رشد های بیشتری مواجه هستند. به سرمایه گذاران غیر حرفه ای توصیه می شود در شرایط رونق بازار به جای ورود مستقیم به بورس از طریق صندوق های سرمایه گذاری وارد بازار سرمایه شوند. از روزهای رونق بورس باید استفاده کرد، اگر سهم بنیادی بخرید حتی اگر دوره رونق بورس کوتاه باشد، ضرر نمی کنید. تجربه بازار سهام نشان داده در زمان رونق، سهام بنیادی رشد زیادی را تجربه خواهند کرد.